بازخورد
0 از 0 بازخورد
ورود | ثبت نام
امروزه با پیشرفت جوامع شهری و یکجا نشینی سبب شده تا فراگیر ترین بیماری این روزهای انسان ها افسردگی باشد، اما چرا ؟ همه ما دارای یک کودک در درون خود و ضمیر ناخودآگاه هستیم که عواطف ، احساسات ما و حال ما به میزان توجه ما به کودک درون مون داره .
اما بعد از دوران کودکی جامعه و اطرافیان ما همه به طور ناخودآگاه ازما میخاند کودک مون کنار بزنیم و اصلا وجودش انکار کنیم و وارد جامعه بزرگترا بشیم توی این جامعه کلی خاطرات بد رو تجربه میکنیم که تاثیر مستقیم به روی کودک ما داره و دائم این خاطرات در ضمیر ناخودآگاه ما در حال گردشه و کودک مارو رنجور میکنه که این رنج در ذهنیت و حال روزانه ما و انرژی محرکه برای رسیدن به اهداف مون تاثیر صد در صدی داره به قول گفتنی که همین امر سبب بروز اولین مشکلات ما میشه و کم کم داستان ضمیر ناخود اگاه و کودک آسیب دیده ما شکل میگیره و همین بی توجهی سبب میشه ما دارای ذهنیت های آسیب دیده بشیم و راجب هر چیزی و هر کسی پر از شک و تردید ابهام باشیم .مثل کودکی اعتماد براش سخته دائم گریه میکنه و به دنبال بهونه اس اما این یک واقعیت هست از ضمیر ناخودآگاهی که نمیبینمش و بی توجهی باعث شده ذهنیت اشتباه و غلط رو داشته باشیم که دائم باعث حال بد ما باشه . شکایت از شغل ما میشه یا هر چیزی که در روز بهش برمیخوریم .فرقی ام نداره چون فک میکنیم کار دنیا برای ما اینجوریه و کلا اومدیم که رنج بکشیم و سختی .
راه حل خیلی سادس ما باید با کودک درون مون آشتی کنیم بهش توجه کنیم ، نیازهاش برآورده کنیم . با خاطرات بدمون مواجه بشیم پاک شون کنیم و بعدش این ارتباط و حفظ کنیم و دیگ نذاریم رها بشه .، سرکوب کودک درون موجب ایجاد حفره هایی در بزرگسالی ما میشه که مارا از رسیدن به آرامش درونی باز میداره اما خبر خوب اینه که در دوره 21 روزه نجات قرار کودک درونت ، ذهنیتت ، احساسات و عواطفت نجات پیدا کنه .
دوره نجات برای کسانی هست که نیاز دارند با کودک درون خودشون آشتی کنند تا بتونند ذهنیت خودشون تغییر بدند و خاطرات تلخ خود رو کمرنگ کنند و از ترس و فویبا های خود دوری کنند ، بتوند در ادامه در ضمیر ناخودآگاه ورود کنند با ساخت یک ذهنیت قوی و یک ارتباط خوب دنیای جدید و روشنی رو تجربه کنند .
فرض کنید پشت میزتون نشسته باشید و یا روی کاناپه لم دادید و دارید زندگی میکنید مثل همیشه ناگهان توسط یه خاطره تلخ احاطه میشیم به صورتی که ذهن شما شروع میکنه با اون فردی که ازش خاطره بدی دارید درگیر میشه و احوالات و انرژی شما رو میگیره در اصل این همون کودک درونی که بهش توجه نشده و گاه و بی گاه میاد و مارو با خاطرات تلخی که عذابش میده هدایت میکنه و هر سمتی که میخاد مثل کودکی که با گریه دست والد گرفته و به هر سمتی میبره .
توی این دوره قصد داریم که به شما کمک کنیم و کنترل ذهن و کودک درون خودتون دست بگیرید تا بتونید از شر این خاطرات خلاص شید و یاد بگیرید چطور یک ذهنیت سرشار از خوبی و خاطرات خوب بسازیم .
درون همه افراد سه بخش کودک والد و بالغ وجود دارد اما عمده مشکلات ما در زمنیه روانشاسی و روانشناختی به کودک درون ما بازمیگردد . کودک درون بخشی از وجود ماست که وقتی به دروان بلوغ میرسیم جامعه از ما میخاهد ان را رها و کنیم و کنار بزنیم اما همین باعث میشود دچار مشکلات فردی و روانشناختی شویم چون از نظر روانشناسی نادیده گرفتن کودک درون منجر به یه زندگی خشک و غیر خلاقانه میشود که این عدم در وجود ما باعث بروز مشکلاتی میشود که در زندگی روزمره ما ایجاد میشود .
کودک درون در اعماق کودک درون شما در اعماق ناخودآگاهتان زندگی میکند پس خواسته و ناخواسته بارها و بارها میتواند کنترل زندگیتان را در دست گرفته و تجربه های زندگیتان را رقم بزند. فکرش را بکنید کودکی ۵ ساله به جای فردی ۴۰ ساله کنترل زندگی را در دست بگیرد؟ چه نتیجه ای حاصل میشود؟ تجربیات تلخ به دلیل اخذ تصمیمات نابالغانه کل زندگی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. مراجعه ای داشتم که به دلیل عدم ارتباط سازنده با کودک درونش افراد مغرور و غیر قابل دسترس را برای ارتباط عاشقانه انتخاب میشد و نهایتا زمانی که توسط این افراد ترک میشد شروع به گریه و زاری و التماس میکرد. اگر کودک درونتان را فراموش کرده و نتوانید با او ارتباط بگیرید چیزی جز تجربه های تلخ و شکست های پیاپی نصیبتان نخواهد شد.
در قسمت اول دوره نجات ما قصد داریم ابتدا ارتباط شما رو با کودک درون خودتون ایجاد کنیم؟
با وارد شدن به ضمیرناخوداگاه و مواجه با کودکان درون در اصل ما میشه گفت مواجه با ترس های و فوبیایی هایی است که در حالت عادی تاثیر بر حال و احوالات ما دارد . در بخش اول دوره شما با کودک خودتون آشتی میکنید و با ذهنیت جدید که بدست آوردید یک کودک سازگار و شاداب رو میسازید .
پس از آشتی با کودک درون اونو آماده میکنیم برای مواجه با خاطرات بد و پاکسازی خودمون از خاطرات بد و خاطرات منفی رها بدیم و از ماهیت انعطاف پذیری حافظه استفاده کنیم تا بتونیم اون هارو کنار بزنیم .
محققان با تحقیق به این نتیحه رسیدند خاطرات منفی انسان جدا از خاطرات شیرین در مغز ما ذخیره میشود و همین امر باعث میشود با تحریک خاطرات شاد و ضمیر ناخوداگاه درونی یا همون کودک درونی که باهاش اشتی کردیم میتونه با انجام تمریناتی از این خاطرات گذر کنه و به سلامت روان و ذهنی شاداب دست پیدا کنه. یادمون باشه خلاقیت و تفکر عمیق از یک ذهن شاداب سر چشمه میگیره و نه یک ذهن درگیر و مریض
در دوبخش اول دوره نجات روزانه با انجام تمرینات مداوم و ورود به ضمیر ناخوداگاه خودمون ارتباط سازنده ای با کودک خود ساختیم و از طریق بخش ناخودآگاه تونستیم به خاطرات بدی که تاثیر مستقیم بر ما داشت دست پیدا کنیم. توی بخش سوم ذهنیت جدید رو میسازیم و پاکسازی چاکراه هامون از هر انرژی و نیوز بدی شروع میکنیم و یاد میگیریم که مراقب خودمون کودک درون مون وذهنیت مون باشیم چون حال خوب ما نیروی محرکه که مارو به سمت اهداف مون میبره ارتباط مستقیمی با چیزایی که در دوره نجات یاد گرفتیم داره.
